جهت عضویت در شبکه اجتماعی نمیدونم و دنبال کردنِ shaghayegh(پارتی_السلطنه) تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی نمیدونم یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی نمیدونم توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
منم بد نیستم
قلیون چیه آخه شماها میکشید
خیلی وقته نکشیدم
فکر کنم آخرین بار 4ماه پیش بود که اونم بعد از 4-5ماه کشیدم
الانم قول دادم که دیگه نکشم...
سر قولمم هستم...
جات خالی قهوه هم زدیم که هر دو مـَ بـَیـت
از دست این امیر دیگه نه ولنتاین منو بیرون برد نه سپندار مزدگان منو برد اصن 3 هفتست فقط از دور میبینمش همش کار دارهامروزم قرار بود بریم بیرون اقا انقد کار داره یادش رفت دعوا گرفتم باهاش اومد 10 دقیقه منو از کافه رسوند تا خونه...اخه من ایوب هستم اونم نوع زنونش
خب کار و گرفتاری زیاده
درکش میکنم
همه همینطور هستن
منم صبح زود میرم ساعت 6-7 غروب خسته میام
همونطوری هم که میبینی 10:30-11 میخوابم ، از بس که خسته ام
این زندگی هم همینجوری ادامه داره
ولی متأسفانه به هیچ جایی هم نمیرسیم
ناراحت نباش ، بالاخره یه روزی درست میشه
درست میشه...
اونم حتمأ سرش مثل من شلوغه دیگه
باید ماها رو درک کنید
ما واسه خاطر زندگی و آیندمون اینجوری کار میکنیم
وگرنه همه دوست دارن صبح تا دیر وقت بخوابن و راحت باشن...
ولی روزگار نمیزاره
درکش کن...
سلوووو اجی خوووش اووومدی صفا آوردی
1392/11/30 - 22:18سلام شقایق
1392/11/30 - 22:19چه خبر؟
خوبی؟
سلام اجی جونکم
1392/11/30 - 22:24سلام بامداد خان
1392/11/30 - 22:25سلامتی امروز رفتم قلیون کشیدم مـَ بـَیت
خوفم تو چطوری>؟خوبی؟
منم بد نیستم
1392/11/30 - 22:32قلیون چیه آخه شماها میکشید
خیلی وقته نکشیدم
فکر کنم آخرین بار 4ماه پیش بود که اونم بعد از 4-5ماه کشیدم
الانم قول دادم که دیگه نکشم...
سر قولمم هستم...
اعصابم خورد بود با مهسا رفتیم بیرون ماشینم نداشتیم سردم بود بارونم بود مجبوری رفتیم کافه قلیون کشیدیدم
1392/11/30 - 22:34خب نمیرفتین بیرون
1392/11/30 - 22:36میرفتین کافی شاپ قهوه میخوردین
میرفتین مسجد نماز میخوندید
چرا قلیون؟!!!
شوخی کردم بابا ، هرجور که دوست دارین و بهتون خوش میگذره زندگی کنید...
حالا چرا اعصابت خورد بود؟
چه اتفاقی افتاده؟!!!
جات خالی قهوه هم زدیم که هر دو مـَ بـَیـت
1392/11/30 - 22:41از دست این امیر دیگه نه ولنتاین منو بیرون برد نه سپندار مزدگان منو برد اصن 3 هفتست فقط از دور میبینمش همش کار دارهامروزم قرار بود بریم بیرون اقا انقد کار داره یادش رفت دعوا گرفتم باهاش اومد 10 دقیقه منو از کافه رسوند تا خونه...اخه من ایوب هستم اونم نوع زنونش
خب کار و گرفتاری زیاده
1392/11/30 - 22:48درکش میکنم
همه همینطور هستن
منم صبح زود میرم ساعت 6-7 غروب خسته میام
همونطوری هم که میبینی 10:30-11 میخوابم ، از بس که خسته ام
این زندگی هم همینجوری ادامه داره
ولی متأسفانه به هیچ جایی هم نمیرسیم
ناراحت نباش ، بالاخره یه روزی درست میشه
درست میشه...
آخیییییییییییی آجی ناراحن نشو
1392/11/30 - 22:48ینی هر ساعت و هر روز هفتهینی بیکاری نداره
1392/11/30 - 22:53اجی ناراحت نیستم پوستم گلفت شده
1392/11/30 - 22:55بعضی هفته ها 5 شنبه ها تعطیل میشم
1392/11/30 - 22:55بعضی از هفته ها هم اصلأ تعطیلی نداریم
ولی جمعه ها همیشه کاره...
اونم حتمأ سرش مثل من شلوغه دیگه
1392/11/30 - 22:56باید ماها رو درک کنید
ما واسه خاطر زندگی و آیندمون اینجوری کار میکنیم
وگرنه همه دوست دارن صبح تا دیر وقت بخوابن و راحت باشن...
ولی روزگار نمیزاره
درکش کن...
کاری جز درک ندارم بامداد انقد درکش میکنم که درک شم....اخ بزار بعد عید ارایشگامو بزنم اونوقت حالشو میگیرم
1392/11/30 - 22:59